شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

everything

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

مجموعهخ ی داستان ها ی کوتاه و جالب!

**********************************************************
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: «چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟»
مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!»
خان می پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می رفت تو کجا بودی؟»
مرد می گوید: «من خوابیده بودم!»
خان می گوید: «خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟»
مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.
مرد می گوید: «من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری!»
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید: «این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.»

**********************************************************
سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران و … بود.
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
اما وسط های راه که بیابان بود، دست کردم تو جیب راست شلوارم که کرایه راننده رو بدم ولی نبود…!
جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!
اما خبری از پول نبود… :(
به راننده گفتم: اگر کسی را سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی ؟!!
گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!
گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق برایش افتاده…!!!
یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت
و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی می رسونمت …
.
خداجونم!
من مسیر زندگی ام را با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم
اما الان هرچه دست کردم و نگاه کردم به جیب هایم دیدم هیچی ندارم، خالیه خالی …
فقط یک آه و افسوس که مفت مفت عمرم از دستم رفت …
ما رو می رسونی؟؟؟
یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مان میکنی؟؟؟!
**********************************************************

مطلبی جالب در مورد فلفل دلمه (تشخیص نر و ماده و خواص آن)

بسیار جالب!!
فلفل دلمه ای
بیایین یه چیز جدید یاد بگیریم!!!
هیچوقت نمی دونستم! برای تشخیص جنسیت فلفل دلمه ای، اونا رو وارونه کنین، فلفلائی که چهار تا برجستگی زیرشون دارن، ماده و اونایی که سه تا برجستگی زیرشون دارن نر هستن. فلفلهای ماده پر از دانه، اما شیرین و برای مصرف خوراکی به صورت خام مناسبترن و فلفلهای نر برای آشپزی مناسبن !!! فلفلهای ماده پس از پخته شدن کمی تلخ میشوند.
**********************************************************

تو آشپزی یه اصطلاح است که می‌گن:
«بذارید تا قوام بیاد»!
اصطلاح «قوام اومدن» به معنی سفت شدن و جا افتادن غذاست.
اما حکایت اون جالبه:
یه روز به قوام السلطنه گزارش می‌دن که ماست گرون شده،
بازاریها ماست‌رو میدن کیلویی ۱ ریال!
قوام اعلام می‌کنه: ماست کیلویی ۱۰ شاهی؛ هر کی بیشتر بفروشه جریمه می‌شه!
چند روز بعد به قوام گزارش می‌دن که بازاری‌ها آب می‌ریزن تو ماست، یه ماست آبکی درست کردن، اسمش‌رو هم گذاشتن «ماست قوام»، می‌فروشن کیلویی ۱۰ شاهی!!
اما یه ماست سفت و خوب دارن، اون رو می‌دن کیلویی ۱ ریال!
قوام با لباس مبدل میره تو بازار، به لبنیاتی می‌گه: ۱۰ کیلو ماست بده؟
فروشنده می‌گه: ماست خوب بدم یا ماست قوام؟
قوام السلطنه می‌گه: ماست قوام بده!
اون هم ۱۰ کیلو ماست بهش می‌ده، قوام به ۱۰ تا از مغازه‌های بزرگ دیگه‌ی تهران هم سر می‌زنه و همین کارو تکرار می‌کنه؛
بعد دستور می‌ده در ده تا از میدون‌های بزرگ شهر فلک درست کنن، سره هر میدون یکی از فروشنده‌ها رو فلک می‌کنن؛ بعد دستور می‌ده از ساعت ۸ صبح اونارو فلک کنن!
به گزمه‌ها دستور می‌ده پاچه شلوار فروشنده‌هارو محکم با کش ببندند، بعد ماست‌رو از بالا می‌ریزن تو شلواراشون، از بالا هم شلواراشون‌رو با بند محکم می‌بندند، بعد هم به جارچی می‌گه: به همه‌ی فروشنده‌ها بگید ساعت ۶ عصر بیان تا ماست قوام‌رو نشونشون بدم!!
ساعت ۶ عصر هم که آب ماست‌ها از شلوار رد شده بود و یه ماست سفت و چکیده، توی شلوارها باقی مونده بود…
قوام می‌گه: این ماست قوامه!! کیلویی ۱۰ شاهی؛ بعد هم بدنِ نیمه جون فروشنده‌هارو می‌کشه پایین!
از اون روز اصطلاح «قوام اومدن» در آشپزی رایج شده و وقتی می‌خوان بگن که بذارید تا آب غذا گرفته بشه؛ می‌گن: «بذارید تا قوام بیاد»!
**********************************************************

موسو سریع تکون ندین!


کریم وخان زند و مرد شاکی

کریم خان و مرد شاکی
مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد: «چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟»
مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!»
خان می پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می رفت تو کجا بودی؟»
مرد می گوید: «من خوابیده بودم!»
خان می گوید: «خوب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟»
مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.
مرد می گوید: «من خوابیده بودم، چون فکر می کردم تو بیداری!»
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید: «این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.»

خبر جدید!

سلام عجله دارم اما خبر جدید دارم!

وبم چت باکس داره.خواستید عضو شید!

آبمیوه!

من1و2و5 شما؟

واقعا که!


مامان اجازه هست ابروهامو بردارم ؟...... نه
مامان اجازه هست موهامو زیتونی کنم ؟...... نه
مامان اجازه هست تونیک صورتی بپوشم؟....... نه
مامان اجازه هست مثل باربی ارایش کنم؟........ نه
مامااااااااااااان یعنی چی که همش میگی نه ..... من 18 سالم


شده دیگه!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
-مامان : اَه جمشید خفه میشی یا خفه ات کنم؟؟؟

وسایل هنری!




اگه من اینا رو داشتم الان چی بودم!

Gelatos Color Gift Set

اتود ها ی خوشگل خوشگل


اتود ها ی خوشگل خوشگل:

owner:

برای دیدن اتود ها خیلی خوشگل لینک زیر رو باز کنتید و همشو با حوصله ببینید!

باز کنید!

نشد؟

کپی کنید:

http://owner-korea.com/Site/G3-FANCY.html

محکمه ی الهی

این شعر از خلیل جوادی هست:




محکمه ی الهی

يه شب كه من حسابی خسته بودم
همين جوري چشمامو بسته بودم
سياهي چشام يه لحظه سر خورد
يكدفعه عين
مرده ها خوابم برد
تو خواب ديدم محشر كبري شده
محكمه ي الهي برپا شده
خدا
نشسته مردم از مرد و زن
رديف رديف جلوي روش وايسادن
چرتكه گذاشته و حساب مي
كنه
به بنده هاش خطاب خطاب مي كنه
مي گه چرا اينهمه لج مي كنيد
راهتونو هي
بيخودي كج مي كنيد
آيه فرستادم كه آدم بشيد
با دلخوشي كنار هم جم
بشيد
دلاي غم گرفته رو شاد كنيد
با فكرتون دنيا رو آباد كنيد
عقل دادم
بريد تدبر كنيد
نه اينكه جاي عقل و كاه پر كنيد

من به شما چقدر ماشاالله
گفتم
نيافريده بارك الله گفتم
من كه هواتونو هميشه داشتم
حتي يه لحظه
گشنتون نذاشتم
اما شما بازي نكرده باختين
!
نشستيد و خداي جعلي ساختين
!
هر كدوم از شما خودش خدا شد
از ما و آيه هاي ما جدا شد
يه جو زمين و اين
همه شلوغي؟!
اينهمه دين و مذهب دروغي؟
!
حقيقتاً شما ها خيلي پستين
خر
نباشين، گاو و نمي پرستين
از تو جمع يكي بلند شد ايستاد
بلند بلند هي صلوات
فرستاد
از اون قيافه هاي حق به جانب
هم از خودي شاكي هم از اجانب
گفت چرا
هيچكي روسري سرش نيست
پس چرا هيچكي پيش همسرش نيست
چرا زنها اينجوري
بدلباسن؟!
مرداي غيرتي كجا پلاسن؟
!
خدا بهش گفت بتمرگ حرف نزن
اينجا كه
فرقي ندارن مرد و زن
يارو كنف شد اما از رو نرفت
حرف خدا از تو گوشش تو
نرفت
چشاش ميچرخه ، نميدونم چشه
!!
آهان ! ميخواد يواشكي جيم بشه
!!
ديد
يكمي سرش شلوغه خدا
يواش يواش شد از جماعت جدا
با شكمي شبيه بشكه نفت
سرش
رو پايين انداخت و رفت
قراول ها چندتا بهش ايست دادن
يارو وا نستاد، تا جلوش
واستادن
فوري درآورد واسشون چك كشيد
گفت ببريد وصول كنيد خوش باشيد
دلم
براي حوري ها لك زده
دير برسم يكي ديگه تك زده
اگه نرم حوريه دلگير
ميشه
تورو خدا بزار برم دير ميشه
قراول حضرت حق دمش گرم
با رشوه ي خيلي
كلون نشد نرم
گوشاي يارو رو گرفت تو دستش
كشون كشون برد و يه جايي
بستش
رشوه ي حاجي رو ضميمه كردن
توي جهنم اونو بيمه كردن
حاجيِ داشت بلند
بلند غر ميزد
داشت روي اعصابا تلنگر ميزد
خدا بهش گفت ديگه بس كن حاجي
يه
خورده هم حبس نفس كن حاجي
اينهمه آدمو معطل نكن
بشين ديگه اينقده كل كل
نكن
يه عالمه نامه داريم نخونده
تازه! هنوز كرات ديگه مونده
نامه ي تو پر
از كاراي زشته !
كي به تو گفته جات توي بهشته؟
!!
بهشت جاي آدماي
باحاله
ولت كنم بري بهشت؟! محاله
يادته كه چقد ريا مي كردي؟
!
بنده هاي ما
رو سياه ميكردي؟!
تا يه نفر دور و برت ميديدي
چقدررر والضالين رو
ميكشيدي!!!!!!!
اينهمه كه روضه و نوحه خوندي
يه لقمه نون دست كسي
رسوندي؟!
خيال ميكردي ما حواسمون نيست؟
!
نظام هستي كشكي كشكيست؟
!
هر كاري
كردي بچه ها نوشتن
مي خواي برو خودت ببين تو زونكن
!!
خلاصه وقتي يارو فهميد
اينه
بازم نميتونست درست بشينه
!
كاسه ي صبرش هي سر ميرفت
تا فرصتي گير مي
آورد در ميرفت
قيامتِ اينجا، عجب جاييه
!
جون شما خيلي تماشاييه
از يه طرف
كلي كشيش آوردن
كشون كشون همه رو پيش آوردن
گفتم اينا رو كه قطار
كردن
بيچاره ها مگه چيكار كردن؟
!
مأموره گفت ميگم بهت من الان
مفسد في
الارض كه ميگن همين هان
گفتش اينا بهشت فروشي كردن
بي پدرا خدا رو جوشي
كردن
به نام دين حسابي خوردن اينا
كفر خدا رو در آوردن اينا
بدجوري
ژاندارك رو اينا چزوندن
زنده توي آتيش اونو سوزوندن
روي زمين خدايي پيشه
كردن
خون گاليله رو تو شيشه كردن
اگه بهش بگي كلات و صاف كن
بهت ميگه بشين
و اعتراف كن
هميشه در حال نظاره بودن
شما بگو اينا چكاره بودن؟
!
خيام
اومد! يه بطري هم تو دستش!
رفت و يه گوشه اي گرفت نشستش
حاجي بلند شد و با
صداي محكم گفت : اين آقا بايد بره جهنم
خدا بهش گفت تو دخالت نكن
به اهل
معرفت جسارت نكن
بگو چرا به خون اون هلاكي
اينكه نه مدعي داره نه
شاكي!!
نه گرد و خاك كرده و نه هياهو
نه عربده كشيده و نه چاقو
نه مال اين
نه مال اونو برده
فقط عرق خريده رفته خورده
آدم خوبيه هواشو داشتم
اينجا
خودم براش شراب گذاشتم
يهو شنيدم ايست خبردار دادن
نشسته ها بلند شدن
ايستادن
حضرت اصرافيل از اونور اومد
رفت روي چارپايه و چند تا صور زد
ديدم
دارن تخت روون ميارن
فرشته ها رو دوششون ميارن
مونده بودم كه اين كيه
خدايا؟!
تو محشر اين كارا چيه خدايا؟
!
فكر ميكنين داخل اون تخت كي
بود؟!
الا ميگم، يه لحظه.... اسمش چي بود
!!!!!!!
همون كه كارش عالي
بود!!
همون كه تو دنيا مثل توپ صدا كرد
!!
هموني كه اين لامپا رو اختراع
كرد!
هموني كه كارش عالي بود، اون ديگه
!
بگيد بابا! توماس اديسون
ديگه!!
خدا بهش گفت ديگه پايين نيا
يه راست برو بهشت پيش انبيا
وقت رو تلف
نكن توماس زود برو
به هر وسيله اي اگر بود برو
از روي پل نري يه وقت
بيافتي
ميگم هوايي ببرند و مفتي
باز حاجي ساكت نتونست بشينه
گفت كه مفهوم
عدالت اينه؟!
توماس اديسون كه مسلمون نبود
اين بابا اهل دين و ايمون
نبود
نه روضه رفته بود نه پاي منبر
نه شمر ميدونست چيه نه خنجر
يه ركعتم
نماز شب نخونده
با سيم ميماش شب رو به صبح رسونده
حرفاي يارو كه به اينجا
رسيد
خدا يه آهي از ته دل كشيد
حضرت حق خودش رو جابجا كرد
يه كم به اين
حاجي نگاه نگاه كرد
از اون نگاهاي عاقل اندر سفيه شو بايد ببرم اونور
با
اينكه خيلي خيلي خسته هم بود
خطاب به بنده هاش دوباره فرمود
شما عجب كله
خرايي هستيد
شما عجب جونورايي هستيد
شمر اگه بود آدولف هيتلر هم بود
خنجر
اگر بود رُولوِر هم بود
حيفِ كه آدم خودشو پير كنه
و سوزنش فقط يه جا گير
كنه
ميگيد توماس من مسلمون نبود
اهل نماز و دين و ايمون نبود
اولاً از كجا
ميگيد اين حرفو
در بياريد كله ي زير برفو
اين من رو بهتر از شما
شناخته
دليلشم اي چيزايي كه ساخته
درسته گفته ام عبادت كنيد
نگفته ام به
خلق خدمت كنيد؟!؟!؟!؟!
توماس نه بمب ساخته نه جنگ كرده
دنيا رو هم كلي قشنگ
كرده
من يه چراغ كه بيشتر نداشتم
اونم توي آسمونا كار گذاشتم
توماس توي هر
اتاق چراغ روشن كرد
نميدونيد چقدر كمك به من كرد
تو دنيا هيچكي بي چراغ
نبوده
يا اگرم بوده تو باغ نبوده
خدا براي حاجي آتش افروخت
دروغ چرا؟ يه
كم دلم براش سوخت
طفلي تو باورش چه قصرا ساخته
اما به اينجا كه رسيده
باخته
يكي مياد يه حاله اي باهاشه
چقدر بهش مياد فرشته باشه
اومد رسيد و
دست گذاشت رو دوشم
دهانشو آورد كنار گوشم
گفت تو كه كلت پر قرمه
سبزيست
وقتي نمي فهمي بپرسي بد نيست
اينكه نشسته يك مقام والاست
مترجمِ ،
رفيق حق تعالي است
خود خدا نيست نمايندشه
مورد ه اعتمادشه، بندشه
!
خداي لم
يلد كه ديدني نيست
صداش با اين گوشا شنيدني نيست
شما زميني ها همش
همينين
اونور ميزي رو خدا ميبينين
همينطوري ميخواست بلند شه نم
نم
گفت كه پاشو بايد بري جهنم
وقتي ديدم منم گرفتار شدم
داد كشيدم يكدفعه
بيدار شدم

اگه میتونی بگو|تکرار جملات سخت| از روی جملات نخونید لطفا!


5 بار بگو :

دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !



3 بار بگو :

ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ


5 بار بگو :

لای رولت رنده ی لیمو رفته



اگه میتونی 5 بار بگو :

چیپس ، چسب ، سوسک



این جمله رو اگه 2 بار هم بتونی بگی هنر کردی ! :

چه ژست زشتی



3 بار تکرار کن :

دل به دلت دله این دله دل مرده بده بده دل که بد آورده



5 بار سریع بگو :

سه دزد رفتن به بز دزدی ُ یه دزد یه بز دزدید ُ یه دزد دو بز دزدید



3 بار بگو :

سه سیر سرشیر سه شیشه شیر!



3 مرتبه تکرار کن :

لیره رو لوله لوله رو لیره



این جمله رو 5 بار تکرار کن :

ششلیک شنسل شنسل ششلیک



3 بار پشت سر هم بگو :

سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلو ماشین عقبی



این جمله رو 5 بار تکرار کن :

کانال کولر تالار تونل



با رعایت ادب ! 5 بار بگو :

گاز دوغ دار ، دوغ گازدار



جمله سخت زیر رو 5 بار تکرار کن

قوری گل قرمزی



5 بار سریع بگو :

افسر ارشد ارتش اتریش



5 بار بگو :

اگزیستانسیالیسم !



7 بار بگو :

شست ، سشوار کرد



پنج بار تکرار کن :

شیخ شمس علی در شمس آباد




سه بار سریع بگو :

6 سیخ جیگر سیخی 6 هزار



3 مرتبه سریع بگو :

تاجر تو چه تجارت می کنی ، تو را چه که چه تجارت می کنم؟



هقت بار سریع بگو :

لورل روی ریل راه میرفت



سه بار تکرار جمله سخت :

دختر خر ما تو دخل و خرج خیط کاشته بود



سریع و پشت سر هم چند بار بگو :

کارل و لرل کارها رو رله کردن




5 بار سریع بگو :

دزدی دزدید ز بز دزدی بزی عجب دزدی که دزدید ز بز دزدی بزی



5 بار تکرار کن :

سه دزد رفتن به بز دزدی یه دزد یه بز دزدید یه دزد دو بز دزدید


3 بار سریع بگو :

ششلیک شنسل ، شنسل ششلیک




7 بار بگو سریع :

دستِ راستِ ماستِ سُسه



سریع 3 بار بگو :

کوکتل کتلت ، کتلت کوکتل



هفت بار سریع بگو :

رالی لاری




به لنکنت زبون نیوفتی ! 5 بار بگو :

سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت




حالا جمله زیر رو تکرار کن چند بار :

منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!



پشت سر هم 5 بار بگو
:
ریله رو روله روله رو ریله




جمله زیر رو 3 بار تکرار کن :

انگور انبه ازگیل اورانگوتان



سین و شینت نزنه ایشالا 5 بار بگو :

سه سیخ سوشی ، سیخی شیش هزار



سریع 5 بار بگو :

زیرۀ ریزه میزه از زیر میز می ریزه



زود ، تند ، سریع 3 بار بگو :

غولارو با قند گول می زنیم



7 بار زود بگو :

ریش شیری سیبیل شیری ، سیبیل شیری ریش شیری



3 بار سریع بگو :

این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم



5 بار تکرار کن :

به نام وجودی که وجودم از وجود پر وجودش بوجود آمده است.


این جمله ترکی هست ، 5 بار بگو :

†سانجلاندرانلاردانده â€

یعنی : این از اونها (میوه یا هر چیز دیگه ای) هست که اگه بخوریش دل درد میگیری.



و در آخر جمله انگلیسی زیر رو یه بار هم بتونی بگی قبوله !

Three witches watch three Swatch watches.Which witch watch which Swatch watch

یعنی : سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند


12345678
9
10
last