یکی شعر از مریم حیدرزاده
سلام من این شعر رو دیدم و خوشم اومد و گذاشتم.جالبه.منتظر نظراتون هستم.
گفت و گو
من ميگم بهم نگاه آن
تو ميگي آه جون فدا آن
من ميگم چشات قشنگه
تو ميگي دنيا دو رنگه
من ميگم چه قدر تو ماهي
تو ميگي اول راهي
من ميگم بمون هميشه
تو ميگي ببين نميشه
من مي گم خيلي غريبم
تو ميگي نده فريبم
من ميگم خوابت رو ديدم
تو ميگي ديگه بريدم
من مي گم هدف وصاله
تو ولي ميگي محاله
من ميگم يه عمره سوختم
تو ميگي قلبم رو دوختم
من ميگم چشمات و وا آن
تو ميگي من و رها آن
من ميگم خيلي ديوونم
تو ميگي آره مي دونم
من ميگم دلم شكسته ست
تو ميگي خوب ميشه خسته ست
من ميگم بشين آنارم
تو ميگي دوستت ندارم
من ميگم بهم نظر آن
تو ولي ميگي سفر آن
من ميگم واسم دعا آن
تو ميگي نذر رضا آن
من ميگم قلبم رو نشكن
تو ميگي من مي شكنم من ؟
من ميگم واست مي ميرم
تو ميگي نمي پذيرم
ادامه ی مطلب
[ بازدید : 666 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
ادامه مطلب