کتک
کتک
بدون دادگری هیچگونه پیش داروی درست نیست.
ویگتور هوگو
کمی حوصله کنید تا براتون تعریف کنم:
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم! به زمین و زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!رزور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی... و خلاصه فریاد میزدم.
یه دختر بچه که یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمیرسید هی میپرید بالا و میگفت:آقا گل! آقا این گل رو بگیرید...
ادامه ی مطلب
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچ چی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم!
اما دخترک سمج اینقدر بالا و پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم رو لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت! من گل نمیخرم ! چرا اینقدر پر رویی شما ها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و ....
دخترک ترسید...کمی عقب رفت! رنگش پریده بود! وقتی چشماشو دیدم ناخود آگاه ساکت شدم!
نفهمیدم چرا یکدفعه زبونم بند اومد!
البته جواب این سوالو چند ثانیه بعدد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونور خیابونه گل میفروشه! این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقدر ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشید قلبتون درد میگیره و مثل بابا ی من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره...
دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم!
کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود!
و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاش له میکرد!
یه صدایی درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرت زدنش برای زدن یکنفر استفاده نمیکنه!...
اما دریق از توان و نای گفتن!
تا اومدم چیزی بگم فرشته کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد!
حتی بهم آدامس هم نفروخت!
هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبم مونده! چه قدرتمند بود!!!
مواضب باشید با کی درگیر میشید!
ممکنه خیلی قوی باشه و کتک بخورید!
منبع: کتاب دو قدم تا زندگی...
گردآوری شده توسط: حسن افضلی شهری _ فهیمه گوهریان
ناشر: جهان سترگ
[ بازدید : 581 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]