شعر های مریم حیدر زاده.
هيچ کسي زيبا نمي شه
انقدر دوست دارم آه تو آتاب جا نمي شه
پي چاره ام با حرفاي الفبا نمي شه
من آه هيچ ، ساعتمم ديوونته دروغ آه نيست
تو از اون روزي آه رفتي خوابيده ، پا نمي شه
هي مي گم آاشكه يه روز معجزه شه با همديگه
دو سه ساعتي بريم آنار دريا ، نمي شه
آسمون دلش گرفته ، مث اخماي تو ا...
يه گره افتاده رو پيشونيشو ، وا نميشه
نامتم با هام لجه ، مي خوام بذارمش آنار
انقدر بد باهام ، هر چي آنم تا نمي شه
مگه آم ناز چشاتو آشيدم دسته گلم ؟
آه ديگه يه ذره خندتم مال ما نميشه
سرخيا مال تو ، هر چي زرده بفرس واسه من
ماهي مثل تو آه پنهون لاي ابرا نمي شه
ديدي خواستن ميون من و تو رو ابري آنن ؟
تو نفگتي بهشون بريد ، چه حرفا ، نمي شه ؟
مگه از من چي شنيدي آه يهو دلت شكست
دل عاشق بيشتر از يك دفه رسوا نمي شه
چه شبايي آه نشستم تا سحر به اين اميد
آه به هر آسي به جز من بگي نه ، يا نمي شه
روزي آه خواستي بياي پيشم مث ديوونه ها
از همه مي پرسيدم پس چرا فردا نمي شه
اينه رسمش ؟ تا يه چيز شنيدي باورت بشه ؟
اين جوري آه قصه مون عبرت دنيا نمي شه
يعني حق با شعر يه شاعر اون روزاش آه گفت ؟
برو مجنون واسه تو هيچ آسي ليلا نمي شه
خوابتو ديدم و پرسيدم ازت آجا بودي ؟
گفتي طولانيه قصه ، توي رؤيا نمي شه
يادته ؟ تماس گرفتم آه ببينم چي شده ؟
گفتي بعدا ، جايي ام ، صحبتش اينجا نمي شه
دفترم عادتشه ، فقط تو روش خط بكشي
خودتم خوب مي دوني بدون امضا نمي شه
تو رو بايد تو تمام آتابا ، نه آمته
حرف تو خلاصه نيس ، پس توي انشا نمي شه
چشاتو نمي شه گفت چه رنگيه بس آه گلي
هيچ چشي ، چش نزنم ، انقد زيبا نمي شه
راستي تو منو يادت رفته ، آره ؟
من همونم آه بدون تو شباش به غير يلدا نمي شه
با خودت قرار گذاشتي ديگه اسممو نگي
جمله هات تموم مي شه ، با نمي خوام ، با نمي شه
باشه هر چي تو بگي قبول ، فقط اينو بدون
حكم قتلمم بدي ، هيچي آسي زيبا نمي شه
مثل اون وقتا هنوز دلم برات لك مي زنه
حسرت داشتن تو ، پير شده ، عينك مي زنه
صورتم سرخ شده بود ، اما حالا آبود شده
جدايي يه عمر داره توي اون چك مي زنه
اوني آه من نمي خواستمش ولي منو مي خواست
منو مي بينه يه وقت ، دوباره چشمك مي زنه
يادته مشروط دوست داشتن تو شدم يه عمر ؟
هنوزم آامپيوتر داره برام تك مي زنه
حالا آه گذشت و رفتي و منم تموم شدم
مث تو آي آدمو جاي عروسك مي زنه ؟
ديشب از خواب پريدم خوب شد ، آخه ديدم يكي
داره به ماشين تو ، هي گل ميخك مي زنه
تو آه تنها نبودي ، يكي پيشت نشسته بود
بگذريم اين دل من هميشه با شك مي زنه
اوني آه بهم مي گفت دوست دارم دوسم نداشت
ديده بودم واسه ي دختره سوتك مي زنه
باورت مي شه هنوز عاشقتم اون روز خوب
مي زنه « تولدت مبارك » دل هنوز واست
تو زياد دوسم نداشتي ، خوب مقصر نبودي
آي مياد امضا زير قول يه آودك مي زنه ؟
نه آه بچه ها بدن ، پاك و زلاله قلبشون
ولي نبض عقلشون يه قدري آوچك مي زنه
فكر نكن فقط تويي رسمه يه وقتا حوصله
ميره آسمون ، خودش رو جاي لك لك مي زنه
دختر همسايه مون ، نمي دونه دوس نداري
داره دور قاب عكست گل و پولك مي زنه
نه آه فكر آني به تو نظر داره ، مي آشمش
مثلا داره رو زخمام گل پيچك مي زنه
آارش اين نيس ، طفلكي شب تا سپيده مي شينه
گل و بوته و شكوفه روي قلك مي زنه
راستي من چرا تو نامم اينا رو به تو مي گم
نمي گم گوشاي رؤيام ديگه سمعك مي زنه
جز واسه نوار تو آه توش صداي نازته
به نفس هام طعم عطر سيب قندك مي زنه
نامه مو جواب نده ، دوسم نداشته باش ولي
نذا اصلا نزنه قلبي آه اندك مي زنه
پيش هيچ آسي نرو ، حلقه دس آسي نكن
چون گناهه ، من هنوز دلم برات لك مي زنه
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
عطر زرد گل ياس رو نمي خوام
نمره ي بيست آلاسو نمي خوام
من فقط واسه چش تو جون مي دم
عاشقاي بي حواسو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي هوارو نمي خوام
عشق رو نقطه ي جوشو نمي خوام
دوره گرد گل فروشو نمي خوام
اوني آه چشاش به رنگ عسله
مجنون خونه به دوشو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونارو نمي خوام
نفسم تويي هوارو نمي خوام
من آسي با قد رعنا نمي خوام
چشاي درشت و گيرا نمي خوام
دوس دارم قايق سواري رو ، ولي
جز تو از هيچ آسي دريا نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوارو نمي خوام
موهاي خيلي پريشون نمي خوام
آدم زيادي مجنون نمي خوام
مي دوني چشم منو گرفتي و
جز تو هيچي از خدامون نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
چشم شرقي سياهو نمي خوام
صورتاي مثل ماهو نمي خوام
آخه وقتي تو تو فكر من باشي
حق دارم بگم گناهو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
حرفاي نقره اي رنگ رو نمي خوام
او دو تا چشم قشنگو نمي خوام
حتي اون آه بلده شكار آنه
صاحب تير و تفنگو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
شعراي ساده و تازه نمي خوام
اونكه مي گه اهل سازه نمي خوام
من دلم مي خواد تو رو داشته باشم
واسه ي اينم اجازه نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
سفر دور جهانو نمي خوام
رنگاي رنگين آمانو نمي خوام
لحظه و ساعت عمر من تويي
تو آه نيستي من زمانو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
فالاي جور واجور رو نمي خوام
نامه هاي راه دور و نمي خوام
واسه چي برم ستاره بچينم
ماه من تويي آه نور و نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
آذر و خرداد و تير نمي خوام
آدماي سر به زير نمي خوام
من خودم تو چشم تو زندونيم
حق دارم بگم ، اسيرو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
حرف خيلي عاشقونه نمي خوام
دل رسوا و ديوونه نمي خوام
يا تو ، يا هيچكس ديگه به خدا
خدا هم خودش مي دونه ، نمي خوام
خرداد و اردي بهشت و نمي خوام
بي تو من اين سرنوشتو نمي خوام
يكي پرسيد اگه آخرش نشه
حتي اين خيال زشتو نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
بي تو چيزي از اين عالم نمي خوام
تو فرشته اي من آدم نمي خوام
مي دوني خيلي زيادي واسه من
هميشه عادتمه ، آم نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا رو نمي خوام
نفسم تويي هوا رو نمي خوام
من و باش شعر و نوشتم واسه آي
تويي آه گفتي شما رو نمي خوام
[ بازدید : 607 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]